آیدین کوچولوآیدین کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
آوینا خانمآوینا خانم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

امید من آیدین

کمک مامان

آیدین عزیزم یه روز به طور اتفاقی اومد کمک مامان و سبزی پاک کرد با اینکه اصلا سبزی هم نمیخورد. چون اولین بارش بود نعنا رو دادم برام برگ کنه. خیلی جالبه که بعد از اون روز سبزی خور شده مخصوصا ریحون دوست داره و همراه غذاش میخوره.قربونت بشم پسر قشنگم ان شاءالله در زندگی آیندت هم به خانومت تو کارهای خونه کمک کنی و روسفیدم کنی   (البته بهش گفتم من سرم شلوغه و کارهام زیاده ، آیدینم بعضی وقتها وسایلشو خودش جمع میکنه و میگه مامانی تو سرت شلوغه) سعی کنین از سنین پایین بچه رو تو کارهای خونه شرکت بدین. هم مسئولیت پذیر میشن ، هم مستقل بار میان و هم در آینده برای زندگیشون مفیده مخصوصا پسربچه ها ...
22 آبان 1397

پادشاه فصلها پاییز

امروز برای واکسن یکسالگی آویناجون رفتیم مرکز بهداشت.فداش بشم خانوم کوچولو که به چشم برهم زدنی یکساله شد . آقا آیدین هم همراه ما بود.بعد از انجام واکسن رفتیم سراغ بینایی سنجی آیدین. خداروشکر وضعیت چشمهاش خوب بود و داخل حیاط مرکز چندتا عکس قشنگ انداختیم. مامان جون برای تو و خواهر قشنگت و بابایی عزیز به اندازه تمام برگهای پاییزی آرزوی شادی و سلامتی دارم.الهی همه ناراحتی ها و غصه ها مثل برگهای پاییزی از زندگیمون جدا بشن . فداتون    ...
21 آبان 1397

کبوتر

دیروز رفته بودیم خونه مادرجون و آیدین رفت تو کوچه  خاک بازی کنه که مادرجون دیده دیر کرده رفته بیرون و آیدین به مادرجون گفته اگه گفتی چی پیدا کردم؟! این کبوتر رو پیدا کرده!متوجه شدیم نمیتونه پرواز کنه و فکر  کردیم پاهاش مشکل داره. آیدینم بهش آب داد و باهاش بازی کرد.وقتی اومدیم خونه به بابایی گفت این دوست منه.بابایی متوجه شد بالهاش رو چسب زدن و دمش رو  هم کوتاه کردن تا نپره! علتش رو نمیدونیم. شب هم گذاشتنش پشت بخاری و آیدین بهش غذا و آب میداد و میگه باید بزارمش تو قفس تا پدر مادرش بیان پیداش کنن. قرار شد فردا بابایی بالهاش رو باز کنه و آزادش کنه.البته اگه آیدین راضی بشه. ...
10 آبان 1397
1